فضایی که قرار است شهروندان تهرانی بخشی از اوقات فراغت خود را در آن بگذرانند.اما تا چه اندازه شهروندان تهرانی از این فضاها بهره میبرند. پرسه در حوالی تهران در روزهای آخر هفته نشان میدهد که تنها چند پارک درون شهری و حاشیهای مامنی است برای شهروندان تهرانی. اگر نه بسیاری از این پارکها و بوستانها جایی برای گذران اوقات فراغت شهروندان محسوب نمیشود. تنها محلی است برای نشستن گاه و بیگاه کسانی که خسته از راهرفتن، بر صندلیها تکیه میزنند و پس از چندی راه از سر میگیرند.
دو: سرانه فضاهای فرهنگی تهران با وجود تلاش مدیریت شهری در سالهای اخیر هنوز با استانداردهای جهانی فاصله دارد. در حالی که سرانه فضاهای فرهنگی در شهرهای بزرگ جهان در حدود 5/1تا 3 متر است، این عدد در تهران در حدود 6/0 متر است. البته انتظار میرود که در طول سالجاری و با بهرهبرداری از چندین طرح بزرگ فرهنگی این رقم بهبود یابد و شهروندان تهرانی از فضاهای فرهنگی مناسب بهرهمند شوند.
نبود مراکز مهمی مانند تئاتر شهر و یا مجتمعهای بزرگ فرهنگی در شهری مثل تهران و یا شهرهای بزرگ انتخاب شهروندان را در آخر هفته محدود کردهاست. در واقع فضاهای فرهنگی بخش دیگری از نیاز شهروندانی است که برای گذران اوقات فراغت خود گزینههای مناسبی را میجویند اما تهران همچنان شهری نیست که بتواند به لحاظ فرهنگی نیاز شهروندان را بهطور کامل رفع کند. این شهر به مانند تمامی شهرهای بزرگ کشور، از کمبود فضاهای فرهنگی رنج میبرد. خوشبختانه در سالهای اخیر با توجه بیشتر به مساجد و تمرکز فعالیتهای مختلف فرهنگی در آن، اندکی این کمبود جبران شدهاست که بهنظر میرسد این اقدام باید بهصورت پیگیرانهتری ادامه یابد.
سه: اوقات 24 ساعت شبانهروز در شهرهای بزرگ به 3 بخش تقسیم میشود. 8 ساعت کار، 8 ساعت استراحت و 8 ساعت نیز اوقات فراغت. بسیاری از مردم جهان 8 ساعت سوم خود را به تفریح در طبیعت و یا مطالعه و دیدن فیلم و غیره میگذرانند اما برخی از آنان نیز هیجان را بر همه چیز ترجیح میدهند. مسلما پاتوق آنها، پارکهای بازی و یا دیسنیلندهاست. جایی که به دور از جهان واقعی سرگرم گذران اوقات فراغت خود هستند. دیسنیلند اگرچه خیلی دیر ظهور کرد و اولین آنها در اوایل قرن بیستم ساخته شد، اما خیلی زود در دل بسیاری از مردم جهان جای گرفت و به تدریج در تمامی جهان گسترش یافت. در واقع دیسنیلندها پاسخی بود به نیاز مردم برای گذران وقت به دور از واقعیتهای جهان ملموس.
تهران اما به دور از هیاهوی جهان دیسنیلندها و یا شهرهای بازی استاندارد و محیرالعقول تنها سرگرم چند پارک بازیاست که هرازگاهی خبری نگرانکننده از آن به گوش میرسد و حادثهای ناگوار که ذهنها را میآشوبد.
در واقع همانگونه که این شهر از بسیاری از امکانات انسانساخت سرگرمکننده تهی است، مردم این شهر تاکنون نتوانستهاند، کمپهای اقامتی کوچک و شخصی در اطراف پارکها و جنگلهای مصنوعی برای خود ایجاد کنند. در واقع نمیتوان با قاطعیت گفت: تهران شهری مناسب برای گذران اوقات فراغت نیست؛ به عبارتی اگر ساخت فضاهای فرهنگی را بهعهده مسئولان شهری بدانیم و یا ساماندهی فضاهای سبز را نیز از مدیریت شهری بخواهیم، بخش دیگری از بهرهمندی از امکانات تفریحی بهعهده شهروندان است که در این زمینه نیز ما هنوز آنرا فرا نگرفتهایم.